پروسههای زیادی هستند که بخشی از زندگی و روح و روان آدم رو درگیر خودشون میکنند.
یکی از تخمیترین پروسهها گرفتن ویزاست از نوع شینگن!
گرفتن وقت مصاحبه با اون نوع برخوردی که پشت تلفن با تماس گیرنده میشه تا تهیه مدارک و الخ یه پروسه زجرآور! اعصاب خرد کن و خسته کننده است.
این وسط یه جاهایی مثل بانک یا بیمه با ایرادهای بنی اسراییلی باعث مشن این پروسه تخمی غیرقابل تحمل هم بشه.
در حالی که انقد تو بوق میکنن برای استفاده از خدمات الکترونیک بانکها و غیره، خود بانک برا دادن یه گردش حساب و موجودی میگه یه هفته وقت لازم داره!!! در حالی که یه بانک دیگه همین کار رو در بیست دقیقه انجام میده!
روز اول رفتم گفتن باید پاسپورت باهات باشه!!! گفتم باشه، کارم چقد طول میکشه؟ گفتن نیم ساعت.
روز بعد اول وقت رفتم، گفتن نه یه هفته طول میکشه و نفر بعد گفت سه روز!!! منم آمپر چسبوندم که چه وضعشه؟ گفتن از ترون سه روز طول میکشه ارسال شه به شهرستانها!!! گفتم مگه با چاپار میفرستن؟! یه دکمه اینتر.
خلاصه گفتن بری ترون کارت چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه!
این حالا بخش خوبش.
تو مرحله آخر که داشتم مدارک رو به ترتیب میذاشتم دیدم عکس هام نیست، همه جا رو گشتم! حتی یکی دیگه هم اومد گشت ولی عکسها پیدا شد.
خلاصه شال و کلاه کردم رفتم عکس گرفتم...
کلن تو یه پروسه تخمی حواشی هم زیاد، انقدر که آدم خسته میشه از فکر کردن بهش.
چند تا کتاب خوب خریدم که ازشون راضیام.
جشنواره فیلم فجر هم هست و باید ببینم چه فیلمهایی رو میشه دید.
هنوز دندون عقلم بعد از یک هفته که از عصب کشی و پر کردنش میگذره، در میکنه!
دکتر هم آب پاکی رو ریخت رو دستم و گفت دندون هات ضعیف و مرتب دچار پوسیدگی میشه!