دیروز رفته بودیم یکشنبه بازاری که در مرکز شهر برپا شده بود، هم جالب بود و هم تجربهای جدید.
چقد مردم اینجا به شمع علاقه دارند و انگار شمعها بخشی از زندگی آنها هستند، برعکس ما که شمع برایمان یادآور داغ و عزا و ناراحتی است بیشتر.
گل هم ارج و قرب خیلی زیادی دارد.اکثر مردم یه دسته گل خریده بودند تا آخرین روز تعطیلات رو در کنار دوست، پارتنر یا خانواده بگذرونن.
یه مورد دیگه که خیلی برام جالب بود پنیرهای متنوعی بود که دیدم. عین کارتونها، پنیرهای سوراخ سوراخ دار! آدم گاهی فک میکنه داره تو قصهها و کارتونها حرکت میکنه.
بیشتر پارچه فروشهای یکشنبه بازار عرب بودند، عربهای اینحا بیشتر الجزایری و مراکشی هستند.
خلاصه یکشنبه بازار اینجا خیلی بزرگتر، متنوعتر و برای من هیجانانگیزتر از ایران بود. ضمن اینکه اکثر افراد خانوادگی اومده بودند و یه جور تفریح در روز تعطیل براشون به حساب میاد. کنار یکشنبه بازار هم کلی کافه بود که مردم بعد از خرید میفتن اونجا و حسابی کافهها شلوغ بودند.
با نوشته هات دارم روزهای اول اومدنم رو مرور میکنم خیلی خوبه:)
پاسخحذفشمع جزیی از فرهنگ اینهاست. تو سوئد که ده برابر بیشتر بخاطر تاریکی و سرماش.
راستی تو هم که بدتر از منی:)) هنوز هیچی نشده ژورنالیست جان غلط املایی داری.. قرب :)
رها جان
پاسخحذفهول هولکی نوشتم که بعد کاملش کنم، هر چی فک کردم تو اون لحظه یادم نیومنددغرب درسته یا قرب😂