قبلترها یک نفر که نماینده ایران بود چه ورزشی، چه هنری و الخ موفقیتش غالب مردم را خوشحال میکرد و جشن ملی به راه میافتاد. ولی این روزها، پناه بر خدا فحش و لعنت و نفرین است که از هر طرف سرازیر میشود، کوچکترین شادیکوفت میشود و خوشحالیها در اندک زمانی محو میشوند. نکبت و فلاکت فراگیر شده و بدتر از همه ما مردم ،.
بیپناهایم که دیگر به یکدیگر اعتمادی نداریم
کافیست موجی راه بیفتد، سوار میشویم به هرکجا که رفت! راست و دروغش را هم بیخیال میشویم.دارم کتاب آدمخواران را میخوانم، خیلی ترسناک و دردناک پیش میرود، انقد که هر قسمت را با بدبختی تمام میکنم و مدام از خودم میپرسم واقعا چرا؟!
چطور میشود که انسانی انقد دریدهخو و پست میشود و بدتر از این جماعتی هم چشم و گوش بسته همراهش میشوند؟! انسان موجود غریب و پیچیدهایس و در چشم بهم زدنی ممکن است به کفتاری تبدیل شود که فقط میخواهد رو طعمه بیفتد و تن را بدرد.