باورکردنی نیست ولی ما یک ماه سخت وپرتلاطم رو به سرانجام رسوندیم.من که هیچی مطلقا هیچی از بچهداری بلد نبودم، تمیز کردن وپوشک بچه، آروغ گیری، شیر دادن و آلخ رو به کمک ماماها وپرستارها یاد گرفتم ولی سخت تمرین وپراسترس ترینکار شیردادن و آروغ گیریه. اونجایی که یهو شیر میره تو حلق بچه و با سریع بلندش کنی وبزنی پشتش. روزهای اول انقد استرس داشتم که همزمان خودم و بچه میترسیدیم وبچه تا چند دقیقه ساکت میشنوند و طلب شیر نمیکرد. حالا اما خونسردی خودم رو حفظ میکنم و فقط سرعت عملم رو بالا بردم. خلاصه که روزگار دهن سرویسی ادامه داره ولی لبخندهایی بیهوایی که تحویلت میده دنیای آدم رو از نو میسازه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر