جمعه حدود ظهر روی مبل خوابم برده بود. در خواب وارد سوپری محل شدم و پرسیدم تی تاپ سالکین جلد قرمز دارد؟ نداشت و همانجا به شانس نداشتهام حتی در خواب، فخشی نثار کردم. بعد هم برای اینکه دست خالی از مغازه خارج نشوم پرسیدم خرمای کبکاب دارد، آن را هم نداشت و در نهایت با یک جعبه خرمای مضافتی از مغازه زدم بیرون. از خواب پریدم و در حسرت تی تاپ سالمین جلد قرمز بودم.
او از صبح رفته بود کشور دوست و همسایه. عصر زنگ زد که در یک مغازه ایرانی ست و چه چیزهایی لازم داریم که بخرد؟ خب اولین چیز سبزی قرمه سبزی بود که چند ماهی هست در کفاش هستم، رشته، خرما و کشک. چیز بیشتری یادم نیامد. شب که آمد پلاستیکها را داد دستم و یکهو چشمم افتاد به تیتاپ سالمین جلد قرمز اصل. خرکیف شدم. آخرین لحظه چشماش افتاده بوده به تیتاپ ها و...
رشته، کشک و خرما را خریده بود ولی خبری از سبزی نبود، گفت اصلن نشنیده که اسم سبزی را آورده باشم و خلاصه اینکه فعلن قرمه سبزی کیمیا شده.
او از صبح رفته بود کشور دوست و همسایه. عصر زنگ زد که در یک مغازه ایرانی ست و چه چیزهایی لازم داریم که بخرد؟ خب اولین چیز سبزی قرمه سبزی بود که چند ماهی هست در کفاش هستم، رشته، خرما و کشک. چیز بیشتری یادم نیامد. شب که آمد پلاستیکها را داد دستم و یکهو چشمم افتاد به تیتاپ سالمین جلد قرمز اصل. خرکیف شدم. آخرین لحظه چشماش افتاده بوده به تیتاپ ها و...
رشته، کشک و خرما را خریده بود ولی خبری از سبزی نبود، گفت اصلن نشنیده که اسم سبزی را آورده باشم و خلاصه اینکه فعلن قرمه سبزی کیمیا شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر