حدود سه ماه شد و سرماخوردگیهای پیدر پی بیخیال ما نشد. احساس میکنم تمام وجودم را چرک و عفونت برداشته. خبری از آفتاب نیس و برعکس پارسال بارندگی زیاد است.
شهر نسبت به پارسال بیشتر تزئین شده و حال و هوای کریسمس دارد هر چند مثل سالهای قبل از کرونا خبری از درختهای باشکوه و چراغانی شده نیس.
تلاش میکنم هر روز بچه رو به مدرسه ببرم که عادت کنه و تو فضا باشه ولی هنوز خبری از حرف زدن نیس و این دغدغهی بزرگ این ماهها و روزهایم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر