۱۴۰۱ خرداد ۱, یکشنبه

یکشنبه نوشت

 آخی اردیبهشت هم تموم شد، صد حیف. سالها قبل تو یه بعدازظهر اردیبهشتی وبلاگ‌م متولد شد، فک کنم ۱۶ سال قبل بود. خیلی دوستش داشتم مخصوصا که دوست نادیده‌ی هنرمندی هر از گاهی قالب جدیدی براش طراحی می‌کرد، خیلی دوسش داشتم. چقد خوب و امن بود...

الان که نشستم اینجا، عمیقا دلم گرفته! پر از حرف‌ها و درد و دل‌هایی هستم که نمی‌خوام کسی با شنیدنش غمگین و ناراحت بشه، انقد با خودم مرورشون می‌کنم تا کمی هضم بشن.

دوباره تمام تلاشم رو دارم می‌کنم که هر شب ورزش کنم و این تنها کاری هست که برای خود خودم انجام می‌دم و کمک می‌کنه حس بهتری داشته باشم با وجود خستگی.کاش دوباره کتاب بخونم، البته کتاب‌هام اینجا نیست، کتاب‌های زیادی خریدم که همه‌اشون منتظرم هستن تو خونه‌ام، تنها خونه‌ام تو این دنیای بزرگ. خوشحالم مامانم کتاب‌ها رو می‌خونه قبل از اینکه من بخونم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر