تا همین چند سال قبل همنمیدونستم که خانواده میتونه چقد تخریبگر و ویرانکننده باشه. یعنی جوری تا ساقهی مغزمون چپونده بودن که نهاد خانواده مقدسه و کوفت و زهر مار که اصلا فک کردن به اینکه نه بابا همیشه هم از این خبرها نیست گناه بزرگی بود.
ولی این سالها در ارتباط با ادمهای مختلف شدت این تخریب رو با موست و گوشتم احساس کردم. خانوادهای که رسما به حدی بچهاش رو متوهم کرده که حالا تبدیل شده به یه بت و فقط امیدوارم با تبر چنان خرد و خاکشیر بشه که حداقل بخشی از زخم و آسیب هایی که با رفتارهاش به بقیه زده جبران بشه. هر چند که اون هم قربانیهای ولی اینکه افراد دیگهای قربانیه یه زنجیرهی متوهم بشن کی باید جوابگو باشه؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر