۱۴۰۰ خرداد ۵, چهارشنبه

روزنوشت

 سه هفته شاید هم بیشتر باشه که هوا ابریه همراه با بارون و سرما، اصلا یهویی از بهار برگشت خوردیم وسط زمستون.

محدودیت‌ها کمتر شده و دوز اول واکسن رو هم هفته قبل زدیم.

سه ماه دیگه پسرک می‌ره مدرسه، براش خوشحالم که با بچه‌ها دوست و همبازی می‌کشه.

سعی می‌کنم ورزش کنم واقعا حالم رو بهتر می‌کنه البته اگر سردرد لعنتی بذاره.

تمرکز ندارم و سریع هر چیزی رو فراموش می‌کنم، باید زبان بخونم ولی از صبح با بچه سر و کله می‌زنم تا شب که بخوابه. گاهی زودتر از اون خوابم می‌بره... چقدر همه‌چی با بچه سخت‌تر می‌شه و چاره‌ای هم نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر