ساعت سه صبحه. بیسکوییت کنارمه ولی چایی ندارم. دارم وسوسه میشم برمچایی دم کنم ولی زور جاذبه زمین بیشتر از تمنای شکممه.این چند روز بچه ذوق این رو داشت که شنبه برف میاد ولی الان هواشناسی رو چک کردم و خبری از برف نیست. دو شب پیش گریه میکرد که نمیخوان سال نو بشه، چون نمیخوام بزرگ بشم چون من بزرگ شم تو پیر میشی و من نمیخوام تو بمیری!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر