با امروز میشود چهار روز که ارتباطمان قطع شده. از همه این دنیا یک اینترنت وسیله ارتباطمان بود که حالا همان هم نیست، قراره بود اینترنتش شنبه وصل شود ولی هنوز هم وصل نشده.
حساب بانکیاش هم به گمانم هنوز درست نشده، حالا حتما دمقتر و بیحوصلهتر هم شده، انقدر که چپیده تویِ خانه و حتی نرفته تا مترو که بتواند حداقل از طریق گوشیاش ایمیلی بفرستد.
دوستی هر شب خبر میدهد که خوب است ولی من محتاج کلمهای حتی شده یک نقطه توی جیمیل تاک با نام خودش هستم.
فک نمیکردم این چند روز انقدر بهم بریزم و له شوم ولی شدم.
حالا دارم خودم را بازسازی میکنم، اگر بخواهم این جور پیش بروم دوام نمیآورم همه این روزهای مانده که نمیدانم چند روز خواهد بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر