۱۴۰۱ بهمن ۹, یکشنبه

واقعنی مرده

 صبح یادم اومد دیشب خواب ع رو دیدم، زنده و سرحال. گفت این مدت خودش رو چند جایی مخفی کرده بوده تا زمان بگذره و برگرده و زندگی کنه. می‌خواسته آب‌ها از آسیاب بیفته، عمیقن خوشحال بودم که زنده است که ما رو گول زده. الان بعد از چند ساعت که از خواب بیدار شدم یادم افتاد بهش و اینکه واقعا مرده، اونم چهار سال قبل.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر