۱۴۰۱ بهمن ۵, چهارشنبه

رهایم نکن

 از شنبه چالش دو ماهه شروع شد و تنها کاری که کردم فک کنم شکرگزاری بوده، حتی انقد هوا سرده جرات نکردم برم بیرون از خونه. دیشب هم کلی سرفه کردم که احتمالا از شدت رطوبت هوای اتاق‌ه. یه چیزی که هم حس خوبی بهم می‌ده و هنوز هم هیجان‌زده‌ام می‌کنه اینه که برای کبوترها نون و برنج می‌ریزم و تو سرما دسته‌جمعی حمله‌ور می‌شن و هیچی نمی‌مونه دیگه عذاب وجدان دوریز غذا رو هم ندارم.

کاش ورزش کنم، کتاب بخونم و آب بخورم.

ممنونم خدا که نذاشتی تو منجلاب ابتذال و تظاهرشون غرق بشم، کمک کن همیشه خودم باشم با همه کمبودها و نواقص‌م ولی نذار دروغگو، شارلاتان، حسود و بی‌عزت‌نفس باشم. دستم رو رها نکن. ممنونم ازت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر