۱۴۰۳ تیر ۲۸, پنجشنبه

هوای تخماتیک

 ساعت حدود هفت شبه، انگار ساعت دو بعدازظهره. بعد کی آفتاب غروب می‌کنه؟ ده شب! ولی همه‌جا هفت شب تعطیله به جز غذاخوری ‌ها و فست‌فودها.

من و بچه کی می‌خوابیم؟ من از خدامه هشت و نیم بیهوش بشم ولی خب هوا روشنه و بچه باورش نمی‌کنه وقت خوابش گذشته. نمونه‌ای از اوضوی ال.

بالاخره تابستون شد. خب یعنی چی؟ دما شده ۲۸ و فردا می‌شه ۳۱ و ما به غلط کردن افتادیم. چرا؟ هوا شرجی‌ه، انگار اکسیژن کمه. خبری از کولر و پنکه هم نیس فقط باید لش کنی. و دو روز بعدتر دما زرتی می‌افته پایین. ترک خوردیم با این آب و هوای تخمی و این بدن بیچاره هم عادت نمی‌کنه. حالا می‌فهمم چرا دما به سی می‌رسه یه عده اینجا می‌میرن! بس که مدل گرماش هم تخماتیکه. بعد یه زمانی من وسط گرمای ۴۵ درجه سر تا پا سیاه پوش می‌رفتم سر کار و از این برنامه به اون برنامه ولی الان به سی می‌رسه رسما زرتمون قمصوره!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر