گرمای این چند روز چنان بلایی به سرم آورد که اصلا یادم رفته بود اینجا وجود داره. این شرجی کثافت محضه. نمیدونم تو این وضع هم ملت ولو میشن تو پارکها برا آفتاب گرفتن؟ رسما نمیشه نفس کشید. دیشب یهویی بارون خرکي آومد ولی رعد و برق بعدش باز هم هوا دمکرده و تخمی بود و هنوز هم هست.نهایت امکاناتی که داریم یه پنکهاس. دیگه آویزون همون شدیم. این چند روز نشد درست پیادهروی کنم، در اصل نشد که از خونه بیرون برم برای خ ید و پیادهروی. بچه رو گذاشتم مرکز بازی و پریدم تو خونه. تنها سرگرمیم بازیهای المپیکه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر