۱۴۰۱ مهر ۱۸, دوشنبه

غم زمانه

 عمیقا غمگین و سرخورده‌ام، به خاطر زندگی شخصی‌ام. هیچ چیزی در اختیارم نیس تنها با گذر لحظه‌ها به پیش می‌رم بی‌هیچ چشم‌انداز و هدفی.

از آن طرف هر روز ساعت‌ها افتاده‌ام کف توییتر و اینستاگرام و بالعکس. 

چیزی که دیگر هیچ انتهایی برایش نمی‌بینم رفتار خشونت‌بار و درنده‌خویی ماموران است انگار نه انگار طرف مقابل آنها نهایت ابزار دفاعی‌اش فحش و سنگ است.

حرامزادگی و پست‌فطرتی رو به اوج رسوندن...روزهای پردرد است و هر روز با غم پرپر شدن جان عزیزی در گوشه‌ای از این خاک شب می‌شود و انگار این دریای خون را ساحلی نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر