هر روز مشغول خیانت به خودم و خانوادهام هستم. این حس عذاب وجدان، این حس بزدل بودن، این حس خفهخون گرفتن داره بلای جونم میشه. چرا بلند داد نزدی؟ چرا جوابشو ندادی؟ خیلی خسته بودم، عمیقا دلشکسته و سرخورده. هنوزم هستم. جسمم به تاراج رفته ولی روحم زخمخورده است. روحم عمیق مجروحه. این تلاطم هیچوقت آروم نمیگیره. نقطه اتصالم به زندگی بچهم هس و اینکه باید برای سالم موندنش همیشه تلاش کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر