قرار بود ننویسم.
هنوز 48 ساعت هم از آن قرار نگذشته.
ولی یک نفر از دستم ناراحت شده.
خودش هم باید بهتر از هر کسی بداند که ننوشتنم اینجا، به معنی بیارزش بودن او و حرفهایش نیست.
خودت که بهتر از همه این موضوع را میدانی.
از دستم ناراحت شده و این یعنی من حالا شدیدا عذاب وجدان دارم.
اینها را مینویسم که بداند خودش، کمکها و حمایتهایش خیلی بیشتر از اینها ارزش دارد.
خواهش میکنم بیا و بنویس که ناراحت و دلخور نیستی، همین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر