۱۳۹۸ تیر ۸, شنبه

شش ماهگی

فردا پسرکم شش ماه‌ش تمام می‌شود، زود گذشت! دو سه ماه اول وحشتناک سخت بود ولی حالا حتی از آن روزهای سخت هم تصویر روشنی ندارم به جز عکس‌ها که احوالاتم را نشان می‌دهند.
این روزها شیطنت‌هایش امانم را می‌برد ولی همین که لبخند می‌زند همه سختی‌ها دود می‌شوند هر چند سختی های جسمی هر روز دارد تلنبار می‌شود.
بسیار دوستش دارم و هر روز شاکرم.

۱۳۹۸ تیر ۱, شنبه

ثبت شد

خیلی غمگین و دلشکسته هستم، انقد که دلم نمی‌خواهد در موردش با کسی صحبت کنم.
فقط اینجا ثبتش می‌کنم تا بعدها بخونم‌ش و ببینم چقد حالم تغییر کرده...