۱۳۹۸ تیر ۱۷, دوشنبه

اولین کمپینگ

این روزها اگر اندکی فرصت پیدا شود چن صفحه‌ای کتاب می‌خوانم. چن تا پروژه هست که حتی فک کردن به آنها خسته و ناامیدم می‌کند هر چند که ماه هاست ذهنم درگیر شان شده و فرسایش این پروسه در من نمایان است.
حال تنهایی و خلوت خودم خوب نیس، خیلی چیزهای دیگر هم مربوط به خودم حالشان تعریفی ندارد. امیدم به روزها و خبرهایی است که منتظرشان هستم، کاش کمی با شیب مناسب خوب باشند، امیدوارکننده و دلنواز.
برای اولین بار شنبه و یکشنبه رفتیم کمپینگ، تجربه خوبی بود و چرا همه‌ی این سال‌ها آنقدر از طبیعت دور شدم؟
حدود ۲۰ سال قبل شاید هم بیشتر یا کمتر ما زیاد به دشت و صحرا می‌رفتیم. خیلی از جاها هنوز جاده‌ها آسفالت نشده بود، دسترسی به آنها آسان نبود ‌‌و ماشین هم آنقدر زیاد نبود. جاهای بکر و غالبا دست‌نخورده ای بودند که بومی‌ها و محلی‌ها از آن خبر داستند مثلن هفت برم. ولی از یک زمان نامیمونی جاده‌ها زیاد شدند و دسترسی ها ببشتر، نتیجه اینکه تجاوز به طبیعت و محیط‌زیست بیشتر و بیشتر شد و همه‌ی آنجاها به فنا رفتند همراه با خشکسالی چن ساله. دلم می‌خواست همه شکوه و زیبایی آن مکان‌ها در ذهنم ثبت شود و چیزی از نابودی در یادم نماند، این شد که دیگر نرفتم.
هر جایی که بشر دسترسی پیدا کرده پر شده از زباله، نابودی و الخ.
ولی اینجا توی محوطه جنگلی که ما بودیم هیچ کس به خودش اجازه نمی‌داد شاخه ای را بشکند، یادگاری بنویسد، زباله بریزد و الخ...همه چیز طبیعی و چشم‌نواز مانده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر