۱۴۰۲ فروردین ۱۴, دوشنبه

بهار 02

  دارم اینها را در چهاردهم فروردین می‌نویسم، سال نودشد بدون شادی و هیجان خاصی. سفره ناقصی انداختم که فقط بچه عکسی بگیرد و سال‌ها بعد برای نداشتن عکس ماخذه نشوم و بس. روزها به باران و سردی و هوای ابری گذشته و امروز بالاخره آسمان آبی و آفتابی. حالا شکوفه‌های سفید و صورتی را می‌شود در جاهای مختلف دید و این نشان می‌دهد زور طبیعت بهاری بیشتر از ته‌مانده‌های زمستان است. بیشتر از همیشه می‌خواهم به خدا توکل کنم که مرهم زخم‌ها و دردهایم لطف او، دعای مادرم و همراهی دوستانم است و بس.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر