۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

اوی خودآزار

«او» مشغول خودآزاری است، چطور؟ چون حال ما اینجا خوب نیست، چون درب و داغون هستیم او هم هر لذت و خوشی را در آنجا به خودش حرام کرده.
حرف گوش نمی‌دهد یک جور مقاومت دردناک در برابر هر گونه تغییر مثبت و حال خوب کن دارد.
به قول دوستی همین ملت غزغروی نالان که توی صف بانک و اتوبوس مدام فحش می‌دهند و این‌ها با همین وضع و شرایط موجود دارند به زندگی اشان ادامه می‌دهند، هر چند با سختی و مشقت زندگی مثل همه این سال‌ها در این کشور جریان دارد.
انگار ما زیادی حساس هستیم و درد بشریت مدام بیخ گلویمان را چسبیده.
واقعن دلم می‌خواهد «او» به زندگی برگردد، شاد باشد و خوشحال.
نمی‌دانم چرا این همه خودش را زجر می‌دهد، این آدم انگار با درد زندگی کردن برایش مطلوب‌تر است.
پ. ن: ایمان دارم به اینکه دلی که بشکند دودمانی را به باد خواهد داد، هنوز یکسال هم نشده که خبرهایی از دور و نزدیک می‌شنوم که چطور آدم‌هایی که ظلم کردند و دیگران را قربانی، چنان به ذلت و خواری افتاده‌اند که آرزوی مرگ می‌کنند.
دو- هوا زمستانی شده، سرد و بارانی.

۳ نظر:

  1. کافیه به این فکر کنه که چرا از تو و کشورش و شرایط سابقش دور شده و الان خیلی ها دنبال آوردن کاندیدای هزار باره هستند با قربانت شوم چقدر تو ماهی! و البته وقتی باهاشون بحث میکنی تقریبا سال 88 رو ندید میگیرند! انپتار این چهار سال چیزی نشده و ما هنوز در سال هستیم. کافیه بهش بگی این مردم اگر در عذاب بودن یه غلطی میکردن!
    گافیه بهش بگی بابا این سیستم ایرانی هاست ظاهرا بنالن باطنا راضی باشند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنون رهای عزیز که همیشه هستی. امروز رفتم قنادی دیدم نسبت به دو روز قبل همه قیمت ها بین هزار تا سه تومن بیشتر شده، تازه مردم تو سر و کله هم میزدن که یه وقت اون شیرینی که میخوان تموم نشه! ولی نه اعتراضی به قیمت ها بود و نه کم شدن مشتری ها!!! آری این چنین است خواهرم

      حذف
  2. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف