خب از روز قبل از تحویل سال مریضی بختکوار افتاده بود روی من و پسرم. نیمساعت قبل سال تحویلی فقط برای اینکه خواهرم دلگیر نشود خودم رو از زیر پتو کشیدم تا حوالی سفره.
خلاصه هر جور بود سال تحویل شد و بعد ادامه زیر پتو.
دوم فروردین چطور؟ آفتاب در آسمان دلبری میکرد و هوا بسیار دلچسب، بجه مریض و بیحال و نهایتا از پشت پنجره بیرون رو میدیدم. عصر ولی بچه افتاد رو سرفه و بعد هم استفراغ، کل پروسه یکساعت و نیم شد و بعد کمی آرام گرفت.
سوم فروردین؟ هوا آفتابی بود، هوا عالی وما همچنان در خانهایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر