۱۴۰۴ فروردین ۲۷, چهارشنبه

ذوق

 بعد از سال‌ها دیروز وقتی که اصلا انتظار نداشتم یه نفر با کلماتش قلبم رو گرم کرد. ازم تعریف کرد. فک کن بعد از اون اتفاق دو سال قبل و حمله‌ی لعنتی‌های کثافت بهم و اینکه نتونستم جواب درخوری بهشون بدم و مدت‌ها درد جسمی و روحی رو تحمل کردم یکی دیروز ازم تعریف کردم و منم جلو بقیه بهش گفتم خیلی ذوق کردم. می‌تونستم از این‌که دیده شدم عر بزنم عررر. این‌که همه‌ی این سال‌ها چطور آدم و معاشرت‌های تحمیلی اشتباه من رو مچاله و منزوی کرد بماند. این لحظه خوشحالم. دوباره بی‌خوابی برگشته. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر