اخرین شنبه تعطیلات تابستانی است. اژدهای بزرگ اتقدر حرف زد که اژدهای کوچک را بیدار کرد. حالا اژدهای بزرگ در حال دیدن خواب هفت پادشاه است و من و اژدهای کوچک در حال گرفتن کشتیکج برای خوابیدن!
در حالی که فک میکنم بعد از این همه تلاش برای خواباندنش به خواب رفته زرتی مثل فنر از جا کنده میشود و بیلاخ را حوالهام میکند. خسته، داغون و لهام.