۱۴۰۴ شهریور ۸, شنبه

دو اژدها

 اخرین شنبه تعطیلات تابستانی است. اژدهای بزرگ اتقدر حرف زد که اژدهای کوچک را بیدار کرد. حالا اژدهای بزرگ در حال دیدن خواب هفت پادشاه است و من و اژدهای کوچک در حال گرفتن کشتی‌کج برای خوابیدن!

در حالی که فک می‌کنم بعد از این همه تلاش برای خواباندنش به خواب رفته زرتی مثل فنر از جا کنده می‌شود و بیلاخ را حواله‌ام می‌کند. خسته، داغون و له‌ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر