۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

ای خرٌم از فروغ رخت لاله زار عمر

ایلیاتی بودم.به ایل باز گشتم و پس از سالها سواری،سرگردانی،دنیاگردی و چادر نشینی به فکر باسواد کردن بچه های عشایر افتادم و بیش از 26 سال از عمرم را در این راه صرف کردم.(از کتاب بخارای من ایل من نوشته محمد بهمن بیگی)

با او و نوشته هایش سالها قبل از اینکه در کتاب سوم دبیرستان بخشی از خاطرات کتاب بخارای من ایل من چاپ بشه آشنا شده بودم.شاید 15 سال پیش بود که دوستی سفارش کرد که حتما" این کتاب (بخارای من ایل من) رو بخریم.چندان سنی نداشتم ولی انقدر نثر کتاب ساده و صمیمی بود که به خوندن همهء کتاب ترغیب شدم. در تمام اون خاطرات و نوشته ها بزرگی و انسانیت مردی عاشق رو دیدم که به وطن،ایل و مردمانش خا لصانه عشق می ورزید و برای پیشرفت انها به خصوص بچه های با استعداد و با انگیزهء ایل قشقایی ،از هیچ کوششی دریغ نمی کرد.بهمن بیگی بزرگ معلم ایل قشقایی ،عمری را با تحمل سختی ها و مشقات بسیار در راه با سوادی فرزندان ایل صرف کرد و در نتیجهء تلاش و پشتکار بی وقفهء او وسایر همراهانش بود که، فرزندان کوشای ایل توانستند به موفقیت های چشمگیری دست یابند.. اکنون هزاران هزار مرد و زن فرهیخته و با سواد از ایل بزرگ قشقایی که در سطوح مختلف مشغول به فعالیت هستند زندگیه خود را مدیون معلمی فداکار وپرتلاش هستندکه در برابر کمبودها و کج اندیشیها عقب نشینی نکرد وبه هدف والای خود ایمان داشت.در چنین روزی جا داشت که از یه معلم نمونه یاد کنم هم به خاطر صداقت و جسارتش تحسین برانگیز و قابل احترامش در طی سالها خدمتش در اموزش و پرورش عشایر و هم به خاطر نوشته های صمیمی و ماندگارش.محمد بهمن بیگی به حق چهره ای ماندگار در میان ستارگان پر فروغ این سرزمین با شکوه است ،که متاسفانه مثل خیلی از بزرگان این سرزمین به درستی به همگان معرفی نشده ویا نذاشتن که معرفی بشه.

12 اردیبهشت تنها بهانه ای است برای تقدیم صمیمانه ترین مکنونات قلبی امان به تمام زنان ومردان بزرگواری که با وجود همهء کاستی ها و مشکلات در راه آموزش وپرورش فرزندان ایران زمین با صلابت گام برمی دارند.

و سپاس بیکران از مامان نازنینم به خاطر تمام تلاش های صادقانه و خالصانه اش در طی 28 سال فعالیتش در راه اموزش وپرورش فرزندان ایران .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر