۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

شهر من،من به تو می اندیشم

هوا آنچنان زلال و شفاف است که می توانم سنگریزه های کوه روبرویم را بشمارم.مدهوش هوای حیات بخش این شهرم.شهر نیست.یک پارچه بهشت است و بدون شک برای سجع و قافیه نبوده است که شیراز را جنّت طراز گفته اند.

نه فقط اردیبهشت شیراز ابروی بهشت را می برد بلکه همهء ماههایش چنین سودایی در سر دارند.0(از کتاب اگر قره آقاج نبود نوشته محمد بهمن بیگی)

وبه خاطر همین اردیبهشت های محشر شیراز با اون عطر بهارنارنجهای مست کننده اشٍ که 15 اردیبهشت روز شهر فرهنگ و ادب ،روز شیراز نام گذاری شده.

شیراز نه تنها به خاطر حافظ وسعدی،که هر دو مایهء فخر و مباهات جهانیان هستند،بلکه به خاطر سایر داشته های فرهنگی،هنری،تاریخی،مذهبی و... و پرورش ادیبان،دانشمندان و فیلسوفان بزرگ به حق سزاوار این است که پایتخت فرهنگی ایران باشد.

و به خاطره همهءکمبودها و کاستیهای موجود، این دیار سزاوار توجه و عنایت بیشتر از سوی مسئولان است.شیراز نیازمند نگاهی واقع بینانه،هوشمندانه و از سر دلسوزی است.شیراز وارث تمدنی است که هیچ تهاجمی نتوانست نابودش کند.شهری به جا مانده از تارخ.

عمران وآبادی این شهر، حفاظت از گنجینه های گرانبهایش و شناساندن تاریخ و تمدن باشکوه آن به جهانیان نیازمند عزم واراده همگانی است و مسئولیتی است سنگین بر دوش همهء ما.باشد که روزی شیراز شکوه اساطیری خود را بازیابد.

سعدی در وصف شیراز میگه:

خوشا سپیده دمی باشد انکه بینم باز رسیده بر سر الله اکبر شیراز

بدیده بار دگر ان بهشت روی زمین که بار ایمنی آرد نه جور قحط و نیاز

نه لایق ظلماتست بالله این اقلیم که تختگاه سلیمان بدُست و حضرت راز

:

:

که سعدی از حق شیراز روز وشب میگفت که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر