۱۳۹۴ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

دادی بر بادم...

به نظرم به اندازه تمام مردم ایران چه آن‌ها که داخل کشور هستند و چه آن‌ها که خارج از ایران زندگی می‌کنند- بر اساس دیدگاه‌ها و سطح دغدغه‌هاشون- انتظار و توقع از تفاهم لوزان و در ادامه رفع یا لغو تحریم‌ها وجود داره.
یه عده زیادی فک می‌کنن رفع تحریم یعنی ارزونی! رفع تحریم رو به منزله بهتر شدن وضع معیشتی‌شون می‌دونن اینکه قیمت برنج و گوشت و مرغ بیاد پایین!
یکی تو فکر اینه که با بهتر شدن شرایط سفارت کشورها راحت‌تر ویزا بدن و بتونه از کشور خارج بشه و پناهندگی بگیر!!!
خلاصه هر کسی به نوعی. ولی وقتی فکرش رو می‌کنم تو همین سال‌های تحریم هر روز تعداد بیشتری ماشین خارجی تو خیابون‌های شهر دیدم، تعداد ماشبن های شاسی بلند هی بیشتر و بیشتر شد جوری که آدم‌هایی رو می‌شناسم که حاضرند پولشون رو یدن شاسی بلند ولی تو خونه اجاره‌ای بشینن.
در همه این سال‌ها یه عده مرزهای فقر، بدبختی و فلاکت رو درنوردیدن یه عده هم مرزهای چشم‌ هم چشمی، تجمل‌گرایی، پز دادن و پوز هم رو زدن!
یه عده هم این وسط هر چی دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فرهنگی و الخ رو داشتن به فنا رفتن.
کاری به هیچکدوم ندارم فقط اینکه یه توییت خوندم من رو برد تا مرز نابودی، احساس کردم یه چیزی تو وجودم خیلی لرزید...نوشته بود ممکنه با رفع تحریم‌ها همه چی برگرده به دوران خوبش مثلن دلار بشه فلان، خونه بشه بیسار، رییس جمهور بشه فلانی ولی من دیگه هیچ وقت بیست ساله نخواهم بود...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر