۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

من، خیلی هم حالم خوبه

بابام از اون مدل مردهای لجبازی هست که نمی‌خواد قبول کن سن آدم‌ها که بالا می‌ره بعضی مریضی‌ها هم همراه خودش داره و باید بیشتر مواظب باشه.
کلن ما هم بگیم مریضی م یا فلان جامون درد می‌کنه می‌گه نه چیزی نیست بلند شو فلان کار رو بکن خوب می‌شی. اصلن سعی نمی‌کنه بفهمه بابا درد و مرض برای همه هست و باید با آدم مریض یه دو زار همدردی کرد نه هی گفت چیزیت نیس. هر کسی حال تنِ خودش رو بهتر می‌دونه.
خلاصه اینکه جناب آقای پدر قندش بالاست و قبول هم نمی‌کنه. هر وقت نوبت دکتر داره باید قبلش آزمایش بده و از دو هفته قبل از نوبت آزمایش شروع به پرهیز و رژیم می‌کنه که چی؟ یه جواب خوب بذاره جلوی آقای دکتر و اون هم خوشال بشه!!!
هر چی هم بهش می‌گیم نکن، این یه جور تقلب و اینا به گوشش نمی‌ره که نمی‌ره. حتی مشاهده شده قبل از رفتن به آزمایشگاه چند بار تست قند خون می‌گیره و اگر جواب مورد نظر رو نگیره وقت‌اش رو کنسل می‌کنه...
مرض قند بیماری خطرناکیه ولی از اون خطرناک‌تر آدم‌های لجبازی هستند که بیماری شون رو انکار می‌کنن و اجازه نمی‌دن تحت درمان قرار بگیرن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر