۱۳۹۵ تیر ۳, پنجشنبه

از نامردی‌ها

سلام.خوبی؟چطوری؟خوش می‌گذره؟خوش می‌گذره که...
سوال تکراری همه این روزها بوده. بیشترین مشکل‌م حالا با اون لحظه که تاکید می‌کنه خوش می‌گذره که...دلم می‌خواست بخشی از این خوشی‌هایی که مشخصن توی ذهن عده‌ای هست رو باهاشون تقسیم کنم تا اون‌ها هم بچشند ولی...
چن روزه درد روی شانه‌ها و پس گردنم افتاده و مدام در حال رفت و آمد دلیل‌ش؟ بی‌شرفی یه آدم عوضی. یه بی‌انصاف که تنبلی و بی‌مبالاتی‌های خودش رو نادیده گرفته و رفته به نفر سومی گفته که ما دل به کار نمی‌دیم و کم کاری می‌کنیم!!!
همون قدر که ازش ممنونم تو شرایط سخت مالی به ما کاری داد که انجام بدیم و ما هم کم نداشتیم همونقدر هم از این حجم از بی‌شرفی و نامردی‌ش متنفرم. خوب که همه چی می‌گذره....فعلن حالم خوب نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر