در جستجوی پاکی و صداقت کودکی ام هستم که در گردش روزگار و گذر عمر گم شد...
۱۳۹۷ تیر ۲, شنبه
دلتنگی
دیروز عصر حوالی ساعت ۹ از پشت پنجره مردی رو دیدم هم قد و قواره پدرم و تقریبا با سبک راه رفتن اون. داشت از پیادهروی کنار کانال آب برمیگشت. چند لحظه بعد افتاده بودم روی تخت و هقهق گریه میکردم، دلتنگش بودم...عمیق و دردناک.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر