دلم گرفته و اینجا بهترین جاست برای نوشتن. هوا زودتر از قبل تاریک میشن و بعد از چند روز هوای ابری و بارونی قراره هوا گرم و افتابی بشه. باورم نمیشه انقد با هوا درگیرم. وقتی هوای ابری و بارونی کشدار میشه دلم میگیره و دنبال آفتابم ولی آفتاب هم که میاد گرما و شرجی هم میاد و دوباره منتظر ابر و بارون میشم و هی...
از دوشنبه سردرد بدی داشتم تا همین امروز که درد کمتر شد. فک کنم یه بخشش به خاطر استرس و فشار روانی اخبار در شبکههای مجازی بود و اینکه بیمارگونه مدام رفرش میکردم در نهایت اینستا رو از رو گوشی حذف کردم و فک کنم حالم آرومتر شد.
از فردا باید و باید و باید برنامه روزانه بنویسم، حتی به نظرم مهمتر از غذا اینه که حتما با بچه برم بیرون از خونه هر چقدر هم که سخت و طاقتفرسا باشه.
وظیفهمه که ساعتهای بیشتری با بچه بگذرونم، صبورتر و آرومتر باشم هر چند که خستهام.
از دوشنبه سردرد بدی داشتم تا همین امروز که درد کمتر شد. فک کنم یه بخشش به خاطر استرس و فشار روانی اخبار در شبکههای مجازی بود و اینکه بیمارگونه مدام رفرش میکردم در نهایت اینستا رو از رو گوشی حذف کردم و فک کنم حالم آرومتر شد.
از فردا باید و باید و باید برنامه روزانه بنویسم، حتی به نظرم مهمتر از غذا اینه که حتما با بچه برم بیرون از خونه هر چقدر هم که سخت و طاقتفرسا باشه.
وظیفهمه که ساعتهای بیشتری با بچه بگذرونم، صبورتر و آرومتر باشم هر چند که خستهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر