۱۳۹۹ مرداد ۱۰, جمعه

شرح زندگی

تصمیم گرفتم جدی ورزش کنم و امروز اولین جلسه تمرین رو تو خونه انجام دادم. اینستا رو از رو گوشیم پاک کردم و این بهترین کاره.
مدام می‌خواد حرص بخورم، مگه بی‌کارم!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هیچ‌ خبری از کارت اصلی و کارت موقت نیست، هیییچ. دستمون از همه‌جا کوتاه و هر بار تلفن زدیم جواب این بوده، منتظر باشید در حالی که بعد از هفت ماه هنوز هیچی دست ما رو نگرفته. هر بار به این پروسه فرسایشی فک می‌کنم حالم بده می‌شه، یه وقتایی زار می‌زنم ولی هیچی هیچی دست من نیست.
دلم تنگه، کاش زودتری بارقه‌ی امیدی چیزی پیش بیاد.
فک کنم از پاییز تا حالا موهام رو رنگ نکردم. راضی‌م واقعا روند طبیعی‌ داره پیش می‌ره. موهای سفیدم خیلی خیلی زیاده ولی باهاشون مشکلی ندارم.
اخرین بار اسفند 96 ایران رفتم ارایشگاه و دیگه هیچی.
اینجا آرایشگاه خلاصه میشه به آرایش مو و رنگ. هیچ جا خبری از برداشتن ابرو نیست. نمی‌دونم چیکار می‌کنن یا کجا میرم. در هر حال من با تمام ترکیب سر و صورتم کنار اومدمو مشکلی ندارم. هر از گاهی اگه حالی بود خودم ابروم رو تمیز می‌کنم اگر نه هم که هیچ.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر