۱۴۰۱ آبان ۲۰, جمعه

آدم‌های امن

 صبح، نور روشنی. انگار از اعماق چاهی سیاه بیرون کشیده شدم. خسته، له‌ ولی هنوز زنده. هر روز تقریبا همینجوره، روتین این روزها شاید سال‌ها...باید ادم‌های امن خودم را پیدا کنم، آدم‌هایی که یادآور انرژی و خنده‌هام هستن، یادآور ارزوهام، شوق‌هام و فرداهایی که آمدند و رفتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر