چطور از چاهی عمیق هر روز خودم رو بیرون میکشم؟ به امید روزنههای امیدی که از من خیلی دورن ولی هستن. با وجود اینترنت ضعیف و هزار مشکل دیگه شنونده هم هستیم، بدون اینکه همدیگرو دیده باشیم...آغوشهای امن ما همین ویسهای گاه و بیگاه. همین گفتن از بیم و امیدها، سرخوردگیها و دلشکستگیها...انقد برای هم مهم هستیم که در حد یه ایموجی هم شده از هم خبر میگیریم.
روزهای سخت چطور میگذره؟ سخت ولی با ایمان به وجود آدمهایی که مهرشون بیپایانه و تظاهری ندارن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر