۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه

ما و تیم ملی

مدت ها بود بازی های تیم ملی فوتبال را نمی دیدم، فقط نهایتا نتیجه را از رادیو یا تلویزیون می شنیدم. این سال ها بیشتر و شدیدا پیگیر والیبال بودم. به پیشنهاد سین قرار شد بازی ایران و آرژانتین را همراه با همکاران او در کافه ببینیم. تمام 90 دقیقه تا قبل از گل باز همان استرس، شور و هیجان سال های دور آمده بود سراغم و سراغمان! کافه روی سرمان بود، جیغف فریاد، هورا و ایول و گاهی فحشکی یواشکی به داور. کسی از دیگری ایراد نمی گرفت، به آن یکی تذکر نمی داد، همه با هم خوشحال و هیجان زده بازی را می دیدم. پر از شور، نشاط، امید و انرژی . انگار نه انگار که تا قبل از رسیدن پایم به کافه کلی کشتی غرق شده ای داشتم که در کنار ساحلی نظاره گر آخرین تقالاهاشان برای نجات بودم.
خلاصه اینکه آن همه شر و شور با گل مسی فرونشست ولی ما روحیه امان را نباختیم باز هم فریاد زدیم، باز هم ایران را تشویق کردیم و میان بغض و لبخندها یکصدا گفتیم بچه ها متشکریم.
شادی های همگانی امان و امیدهایمان بیش باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر