امروز هوا به سی و چهار درجه رسید ولی خیلی خوب و قابل تحمل بود. الان که دارم مینویسم سرم در حال ترکیدنه ولی خوشحالم که بالاخره کارت سفر بچهم رو گرفتیم. ماهها درگیر بودیم ولی بالاخره درست شد. اتفاقهایی که هر کدوم در موقعیت مناسب میتونست شور و امیدم رو هزار برابر کنه هر کدوم انقد به اتفاقهای سیاه و نکبتی درهم پیچید که دیگه از اون شادی عمیق که منتظرش بودم خبری نیست ولی هزار هزار شکر که بار سنگین دیگهای از رو دوشمون برداشته شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر