۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

محبت آزاردهنده


بیرون هوا همچنان ابری است و باران می‌بارد. هوا تا چن روز آینده همین‌طور خواهد بود. خانه اما گرم است و بوی غذا دلچسب‌ترش هم کرده. منتظرم تا او از کلاس برگردد و ناهار بخوریم.
آدم‌های اینجا راحت و‌ صمیمی هستند ولی به همان دلایل فرهنگی و ایرانی مدام می‌خواعند لطف و محبت کنند و همین آزارم می‌دهد. از ازدواح ایرانی و دنگ و فنگ‌ها و خرید و حاشیه‌هایش بیذار بوده و هستم. دلم هم خواسته همه چیز اینجا خیلی ساده و عادی برگزار شود ولی همین آدم‌های مهربان مدام دنبال برنامه‌ریزی و برگزاری جشن و دعوت از مهمان هستند، همه چیزهایی که من از آن‌ها فراریم. خدا کند این چند روز حسابی بارانی باشد و مهمان‌های کمتری جمع شوند و کلن این قضیه سریع‌تر ختم به خیر شود و خلاص.
دسروز هوا آفتابی بود و مرکز شهر و کافه‌ها شلوغ. برام خیلی جالب بود دیدن این تعداد زن محجبه. زن‌هایی که نه تنها روسری بلکه چادرهای بلند پوشیده بودند و تعدادشان هم کم نبود.

۱ نظر:

  1. من برای تمام این پستها کامنت گذاشتم ولی چون با موبایل میذاشتم نیامده انگار.. کلی الان ناراحتم. ولی خب دوباره فقط برای ین اخری میذارم. ببین به نظرم اکر از اول سنگاتو وا نچینی بیچاره ی. بذار بهت بگن کند دماع و ختی به همسرت بگن بیجاره عجب زنی گرفته!!! ولی بکن از این جماعت از همین الان. دوری و دوستی. نذار محبتهاشون ازار دهنده بشه. رگ بهشون بگو علاثه ای به مهمان بازی نداری و دلت میخواد همه چی ساده باشه.. اگر اشتباه من و بکنی و تو رو دربایستی محبت ادمها بمونی همش تو جامعه و فرهنگ ایرانی ازار دهنده میمونی اونم جماعت ایرانی فرانسه که معجون خاصی هستند.

    به هر حال از این بگذریم خیلی زیاد برات خوشحالم اصلا یه حس متفاوتی میگرم وقتی وشته هاتو این روزها میخونم که از سرزمین ازاد هست. به بارونهای این شهر عادت میکنی و یه موقع هایی هم خسته میشی بس که میبره و ابریه ولی عوضش خیلی چیزها داره که باهاش حال کنی.
    در مورد مجبه ها.. میبینی؟ من انقدری که اینجا برقع پوش دیدم تو ایران ندیدم. آزادی همینه دیگه... حتی اگر رشد گروههای نژاد پرستانه شون زیاد بشه باز استانه تحمل و مردم داریشون عالیه.. من که هنز چهارساله این جا هستم عادت نکردم به این محجبه ها ولی سوئدی ها خیلی احترام میذارند.

    بیشتر بنویس... و خوب باشی همیشه.. راستی عروسی مبارک:)))

    پاسخحذف