با اینکه چهارشنبه قبل دندون کنار نیش بالام رو عصب کشی کردم هنوز هم یهویی درد میگیره. تا حالا چهار تا دندونم رو درست کردم و هنوز هم ماجرای دندونها ادامه داره.
سه روز اول هفته تقریبن رفتم کمک ف برای اسباب کشی و بالاخره دیروز اسبابها به طور ۹۰ درصدی منتقل شدن به خونه جدید.
شوهرش دیروز گفت تو این دو سال متوجه شدم که الزامن زندگی کردن در قسمتهای بالانشین شهر به معنی آسایش، آرامش و امنیت داشتن نیست.
خب دیگه آدم تا خودش جایی زندگی نکن نمیتونه تجربه به دست بیاره و صرفن بر اساس شنیدههای دیگرون یه تصاویر کلی در ذهنش شکل میگیره.
دیشب بیخوابی زده بود به کلهام چون عصر که خسته و با سردرد شدید رسیدم خونه چند ساعتی خوابیدم.
ساعت دوازده میلم کشید چایی دم کنم که دیدم باز آب قطع شده. الان چند مدتی میشه که شبها از حدود ۱۲ تا صبح حدود ۶ آب قطع میشه بدون اطلاع قبلی البته.
چند باری هم که تماس گرفته شده گفتن نه احتمالن مشکل از ساختمون شماست و کس دیگهای در این رابطه تماس نگرفته. در حالی که تو این محله علاوه بر ما داییام اینها هم چند کوچه بالاتر زندگی میکنند و وقتی دایی م گفته ساختمون ما مشکلی نداره و این حرفا طرف گفته به ما ربطی نداره و با خرابی شیفت شب تماس بگیرید.
چیزی که ازاردهنده است اینکه هیچ اطلاع رسانی نمیکنن بعد یا این قضیه جیزه بندی یا دارن با آبا یه کار دیگهای میکنن که حاضر هم نیستن جواب درستی بدن.
همین سیستم از یه موضوع مثل قطعی آب شروع میشه تا ردههای بالا که میکشه به اختلاس و زد و بندهای میلیاردی.
بعد هم ادعای شفاف برخورد کردن با مردم، خدمتگزار بودن و فلان و بیسارشون هم که به هواست.
رفتیم رای دادیم برا قضیه حصر، برای زندانیا و... گفتن برا کمک به دولت از دریافت یارانه انصراف بدید، سرکار هم برنگشتیم و صدا هم ندادیم آخرش چی شد؟ آقای نویسنده رو تبعید کردن فلان جا... فلانی بازداشت شد... انقد از بازداشت فلانی گذشت و...
سه روز اول هفته تقریبن رفتم کمک ف برای اسباب کشی و بالاخره دیروز اسبابها به طور ۹۰ درصدی منتقل شدن به خونه جدید.
شوهرش دیروز گفت تو این دو سال متوجه شدم که الزامن زندگی کردن در قسمتهای بالانشین شهر به معنی آسایش، آرامش و امنیت داشتن نیست.
خب دیگه آدم تا خودش جایی زندگی نکن نمیتونه تجربه به دست بیاره و صرفن بر اساس شنیدههای دیگرون یه تصاویر کلی در ذهنش شکل میگیره.
دیشب بیخوابی زده بود به کلهام چون عصر که خسته و با سردرد شدید رسیدم خونه چند ساعتی خوابیدم.
ساعت دوازده میلم کشید چایی دم کنم که دیدم باز آب قطع شده. الان چند مدتی میشه که شبها از حدود ۱۲ تا صبح حدود ۶ آب قطع میشه بدون اطلاع قبلی البته.
چند باری هم که تماس گرفته شده گفتن نه احتمالن مشکل از ساختمون شماست و کس دیگهای در این رابطه تماس نگرفته. در حالی که تو این محله علاوه بر ما داییام اینها هم چند کوچه بالاتر زندگی میکنند و وقتی دایی م گفته ساختمون ما مشکلی نداره و این حرفا طرف گفته به ما ربطی نداره و با خرابی شیفت شب تماس بگیرید.
چیزی که ازاردهنده است اینکه هیچ اطلاع رسانی نمیکنن بعد یا این قضیه جیزه بندی یا دارن با آبا یه کار دیگهای میکنن که حاضر هم نیستن جواب درستی بدن.
همین سیستم از یه موضوع مثل قطعی آب شروع میشه تا ردههای بالا که میکشه به اختلاس و زد و بندهای میلیاردی.
بعد هم ادعای شفاف برخورد کردن با مردم، خدمتگزار بودن و فلان و بیسارشون هم که به هواست.
رفتیم رای دادیم برا قضیه حصر، برای زندانیا و... گفتن برا کمک به دولت از دریافت یارانه انصراف بدید، سرکار هم برنگشتیم و صدا هم ندادیم آخرش چی شد؟ آقای نویسنده رو تبعید کردن فلان جا... فلانی بازداشت شد... انقد از بازداشت فلانی گذشت و...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر