۱۳۹۷ اردیبهشت ۶, پنجشنبه

ده سالگی

ده سال قبل٬ چنین روزی یا شاید هم فردا رفتم سرکار بدون معرفی و پارتی و حتی آشنایی. روزهای اول چقدر سخت بود و اعصاب خردکن و تو شرایط بد سال‌های ۸۷ و ۸۸ با هر فلاکتی بود دووم آوردم و بعد وقتی که فک می‌کردم در زمینه کار٬ درس و زندگی به ثبات و استقلال نسبی رسیدم همه رو از دست دادم جالب‌تر اینکه اون عامل اصلی از دست دادن کار و تغییر مسیر زندگی‌نامه حالا یه سمت دولتی هم داره!!! نمی‌دونم شب‌ها راحت می‌خوابه یا نه ولی من همیشه نفرینش می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر