تا فرداها...
در جستجوی پاکی و صداقت کودکی ام هستم که در گردش روزگار و گذر عمر گم شد...
۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه
دوست داشتن
میبینمش امروز صبح، شاید اتفاقی شاید هم نه.
مثل همیشه حیلی جدی گوشهای ایستاده، نگاهش میکنی انگار داری نگاه یک تکه سنگ میکنی.
از آن تکه سنگهای تکی که دوستشان دارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر