۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبه

روز نوشت/ سوال های تکراری

حالم از سووال‌های تکراری خب حالا چی می‌شه؟ خب تو چیکار می‌کنی و الخ بهم می‌خوره.
بله دقیقن یک روز بعد از نامه‌ای که از اداره مهاجرت به دستمان رسید این اتفاق‌های لعنتی رخ داده و از این به بعد هم مثل قبل ترش هیچ چیزی دست ما نیست که بخواهیم جواب بقیه را بدهیم.
امروز صبح هم این اتفاق‌های لعنتی ادامه داشته، تیراندازی، انتحاری، بازداشت...
نمی‌تونم درک کنم این آدم‌های انتخاری رو... کاش فقط به خود جاهل و احمقشون آسیب می‌رسوندن و باعث مرگ زخمی شدن یا هزار و یک گرفتاری دیگه نمی‌شدن.
جهل و حماقت حد و مرزی نداره و متاسفانه نتیجه‌اش گریبانگیر میلیون‌ها نفر می‌شه.
حس ناامنی خیلی بده خیلی بد‌تر از خود ناامنی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر