۱۳۹۷ تیر ۱۴, پنجشنبه

آهنگ‌ها و خاطره‌ها

هفته‌ی قبل فیلم افتضاح قاتل اهلی رو‌دیدم؛ فاجعه‌بار تهوع‌آور. نمی‌دونم کیمیایی چه اصراری داره که فیلم بیاره اون هم انقد شعاری٬ گل‌درشت و مزخرف.
تقریبا هر روز کلیپ دخترای مدرسه‌ای رو‌که نرو‌بمان رو‌می‌خونن می‌بینم  حالم یه طور خاصی میشه که همزمان غم و شادی رو با هم حس می‌کنم.
این حس رو در ارتباط با سر اومد زمستون و آهای خبردار هم دارم.
همزمان غم و شادی، کلی خاطره دور و نزدیک و کلی حس‌های متفاوت وجودم رو لبریز می‌کنه.
ولی چیزی که متوجه نمی‌شم اینه که چرا آهنگ آهای خبردار رو روی فیلم رگ خواب گذاشتن؟!
من رگ خواب رو‌دوست نداشتم حتی نتونستم تا آخرش رو ببینم، با وجود اینکه لیلا حاتمی رو دوست دارم ولی این شخصیت منفعل و مستأصل‌ش با این حجم از درماندگی و بلاتکلیفی رو‌نمی‌تونستم تحمل کنم هر چند که واقعیت پر از این آدم‌هاست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر