امروز سهشنبهاس و هوا آفتابی و گرم. این سومین پاییزه که اینجا هستم و اولین باره که این موقع از سال هوا آنقدر گرم و آفتابیه و به ندرت بارون زده.
شنبه و یکشنبه با خواهرم اینا بهمون خوش گذشت. چن ماه باید صبر کنیم تا بتونیم دو روز با هم باشیم و در نهایت صبح زود تو تاریکی بدرقهشون کنم.
کوچولو حسابی بزرگ شده و جاش تنگه. هر بار حرکات دورانی میکنه دلم غش میره و بیشتر باورم میشه که هست.
هفته سی و یک شروع شده و باورم نمیشه تا الان دوام آوردن.
شنبه و یکشنبه با خواهرم اینا بهمون خوش گذشت. چن ماه باید صبر کنیم تا بتونیم دو روز با هم باشیم و در نهایت صبح زود تو تاریکی بدرقهشون کنم.
کوچولو حسابی بزرگ شده و جاش تنگه. هر بار حرکات دورانی میکنه دلم غش میره و بیشتر باورم میشه که هست.
هفته سی و یک شروع شده و باورم نمیشه تا الان دوام آوردن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر