رسما از دیروز پاییز شروع شده. اینطور که دوباره ابرهای گردنکلفت و نفسگیر آمدهاند پهن شدهاند وسط آسمان و باران میبارد.
این ابرهای پاییزی با ابرهای بهار و تابستان خیلی فرق دارند، یکجور غم و دلتنگی را پخش میکنند که قابل توصیف نیست. نمیخوام از حالا فک روزهای کشدار ابری و بیآفتابی را بخورم.
ممکن است مامان برای تولد پسرک بیاید، همه چیز بستگی به سفارت دارد. اوایل هم دوست داشتم بیاید و هم احساس میکردم به زحمتش میاندازم. پروسه گرفتن ویزا و رفت و آمدها و نهایت هوای اینجا در زمستان وسایلی بود که فک میکردم آزاردهنده هستند ولی خب اشتیاق آنها را هم نمیشود نادیده گرفت و البته نگرانیهایشان.
امیدوارم همه چیز به خیر و خوشی پیش برود.
تعدادی فیلم از کلاس.های آموزشی از ایران برایم فرستادهاند که ببینم. به مرور دارم نگران و مضطرب میشوم برای پروسه زایمان، احتمالن مثل هزار تغییر این دوره طبیعی است.
این ابرهای پاییزی با ابرهای بهار و تابستان خیلی فرق دارند، یکجور غم و دلتنگی را پخش میکنند که قابل توصیف نیست. نمیخوام از حالا فک روزهای کشدار ابری و بیآفتابی را بخورم.
ممکن است مامان برای تولد پسرک بیاید، همه چیز بستگی به سفارت دارد. اوایل هم دوست داشتم بیاید و هم احساس میکردم به زحمتش میاندازم. پروسه گرفتن ویزا و رفت و آمدها و نهایت هوای اینجا در زمستان وسایلی بود که فک میکردم آزاردهنده هستند ولی خب اشتیاق آنها را هم نمیشود نادیده گرفت و البته نگرانیهایشان.
امیدوارم همه چیز به خیر و خوشی پیش برود.
تعدادی فیلم از کلاس.های آموزشی از ایران برایم فرستادهاند که ببینم. به مرور دارم نگران و مضطرب میشوم برای پروسه زایمان، احتمالن مثل هزار تغییر این دوره طبیعی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر