۱۳۹۷ آبان ۱, سه‌شنبه

گزارش روز سه‌شنبه

حدود یکماه از پاییز گذشته و تقریبا همه‌ی روزهای سپری شده هوا آفتابی و حتی گرم بوده. از دیروز چن تکه ابری آمده و چن قطره‌ای هم باران زده. کلن این هوا در این فصل از سال عجیب و غریب است. دوشنبه هفته پیش مامان بسته پستی را تحویل اداره پست داد. با کدرهگیری روزی ده بار شاید هم صدبار پیگیر بودم که بسته کجاس و زهی خیال باطل. روز دوم فقط نوشته شده بود که بسته وارد مرکز پستی شده و تمام. انگار ماجرای همان روزنامه‌نگار سعودی که فقط همه مطمن بودن وارد کنسولگری شده و تمام. خلاصه بعد از یک هفته و در اوج ناامیدی امروز دیدم که اطلاعات جدید بعد از یک هفته وارد شده یعنی فاصله بین ۱۵ تا ۱۷ اکتبر آن هم با تأخیر یک هفته‌ای. نمی‌دونم اینجور اطلاع‌رسانی درسته یا نه در حالی که در سایت نوشته به صورت لحظه‌ای می‌تونید پیگیر موقعیت مرسوله باشید. خلاصه که باید منتظر بود.
دیروز رفتیم بیمارستان، پرونده رو تکمیل کردیم. خدا رو شکر با آدم‌های خیلی خوبی برخورد داشتیم که خیلی محترمانه و صبور راهنمایی کردن و کمک. هم منشی وقت گذاشت برای توضیح و هم ماما خیلی مهربونه و دوست‌داشتنی برخورد کرد.
برای چنین ثانیه تصویر نی‌نی رو هم دیدم و البته ستون فقراتش رو.
تو این مدت مشکل بیشتر اوقاتم کمر درد بوده که همچنان هم ادامه داره ولی نی‌نی واقعا همراه و همدلم بود، صبور و مهربان.
هر وقت غمگین و دلتنگ بودم دو تا لگد زده و چرخیده تا دوباره روحم رو تازه کنه. هیچوقت انتظار این رو نداشتم که انقد لطیف و پروانه ای بشه احساساتم ولی شده.
فعلن تا بعد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر