۱۳۹۷ آبان ۷, دوشنبه

صبح دوشنبه

از دیروز ۲۸ اکتبر ساعت‌ها به ساعت عقب رفتن، دمای هوا اومد روی دو سه درجه و‌ رسما سرما رو‌ حس کردیم.
هوا قبل از ساعت ۶ عصر تاریک میشه. صبح رفتیم پیاده‌روی و قندیل بسته برگشتیم خونه، فک نمی‌کردم انقد هوا تغییر کرده باشه. شب ساعت هشت و نیم خوابیدیم و از ساعت سه و‌نیم بیدارم، مثل همه‌ی هفت ماه گذشته. یه زمانی می‌گفتم یعنی من نه ماه رو می‌تونم تحمل کنم؟ آدمیزاد هیچوقت نمی‌تونه خودش و توانایی‌های رو آنچنان که هستن ارزیابی و پیش‌بینی کنه، البته این نظر شخصی که ولی تو‌شرایط خاص تازه متوجه میشه چند مرد خلاجه. خلاصه که در آستانه ورود به هفته سی و سه هستم. دو روز حرکات پسرک کمتر شده و مثل قبل نیست. روز اول خیلی نگران بودم که چرا یهویی انقد بی‌تحرک شده ولی به مرور حرکت‌هاش رو‌حس کردم و با سرچ فهمیدم که دیگه به مرور بیشتر استراحت می‌کنه چون هم فضاش کمتر میشه و هم خودش بزرگ‌تر.
منتظر بسته‌ی پستی‌م هستم. دو هفته‌اس که دارم باهاش از جاهای مختلف عبور می‌کنم و طبق آخرین رصد همین حوالی است. منتظرم پستچی نامه دریافت بسته رو بیاره و چی بهتر از این.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر