دراز کشیدهام کف هال. افتاب بیرمق روزهای آخر تابستان افتاده روی مبل. بچه با خرخر کنارم خوابیده. خودم مریضم و فرصت بهبود ندارم. خسته، کلافه، ناامید و فحشیام. در عین حال که دلم میخواد فقط داد بزنم و فحش بدم دلم هم میخواد پتو رو بکشم رو سرم و کاسهی مغزم از همه چیز خالی باشه و فقط بکپم.
سه تا امتحان انجمن پشت سر هم بود. یعنی هر هفته سه روز و هر روز دو تا یک ساعت و نیم کلاس برگزار میشد و پنجشنبه هم امتحان. باید یک متن رو هم ویرایش رایانهای انجمن میدادیم. از استایلبندی تا سرصفحه و الخ. خواهش کردیم که فرصت بدهند و داریم با این وضع کلاس و امتحان سرویس میشویم. گفتند رسیدگی میشود و روز بعد اعلام شد نهخیر. همه چیز طبق برنامهی قبلی پیش میرود.
سه هفته پشت سر هم پنجشنبه امتحان دادیم و روز شنبه ۱۸ مرداد هم تحویل پروژه. اول گفتن اواسط شهریور نمره رو اعلام میکنن، بعد گفتن اطلاعرسانی میشه. امروز پیام دادم و گفتن آخر شهریور. نمره به تخمم. چیزی که آزادهنده است اینه که ما رو تحت فشار و استرس گذاشتن ولی بیش از یک ماه گذشته و نمره اعلام نمیشه. هر بار هم یه حرفی میزنن. بعد تازه ابن یه انجمن صنفیه که مثلا ما ۱۰۰ نفر شاید هم کمتر پول دادیم و داریم دوره رو میگذرونیم. تو هیچ شرایطی جوابگوی ما نبودن، هیچ همکاری نکردن ولی هر وقت خواستن ما رو تحت فشار قرار دادن. بعد همه هم مینالن که بالادستی فلان و بیساره. اخه خود شما چه گهی هستی؟ خودت داری زورت رو یر کی خالی میکنی؟ به کدوم حرف گوش میدی؟ پولت رو گرفتی زورت رو هم خالی میکتی سر ما بعد هم فحش میدی به بالا و بالاتر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر