۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

تحویل سال

سال که تحویل شد غمِ سنگینی آمد نشست توی خانه.
هر سال بعد از تحویل می‌رفتیم خانه مادر (مادربزرگ مادری‌ام)، پارسال هم که اولین سال فوت مادربزرگم بود سال که تحویل شد رفتیم خانه‌اش ولی امسال...
امسال همین جور نشستیم توی خانه و غصه خوردیم با آبجی کوچیکه هی دور خودمان چرخیدیم و افسوس و حسرت خوردیم.
چقد جای خالی‌اش پررنگ شد بعد از تحویل سال.
فامیل، خیلی بیش از یک مادر را از دست داده.

۱ نظر:

  1. حالا وایسا، ده سال دیگه خیلی بدتره.. من این روزها دائم به یاد مادربزرگ و پدربزرگن هستم که 14 و 7 ساله از دستشون دادم. آخ:(

    سال نو مبارک.

    پاسخحذف